آيينهاي چهارشنبه سوري (از قاشق زنی تا فال کوزه):
از جمله جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است. آتش در نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، زندگی ، سازندگی و تندرستی است.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان به عنوان پیش درآمد یا پیش باز نوروز وجود داشته و آمیزه ای از چند رسم گوناگون می باشد، جشن سوری بوده است. سوری به معنی سرخ است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز می افروخته اند . در تاریخ بخارا نیز آمده است " چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست ، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند..". این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای بهیژک یا پنچه ی دزدیده بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها می افروختند که هم شگون داشته و هم به باور نیاکانمان ، تنوره ی آتش و دود بر بامها ، فروهرها را به خانه های خود رهنمون می کرده است .
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتش آفروزان که پیام آور این جشن اهورائی بودند به شهرها و روستاها می رفتند تا مردم را برای این آئین آماده کنند. آتش افروزان ، زنان و مردانی بسیار هنرمند بودند که با برگزاری نمایش های خیابانی، دست افشانی ها ، سروده ها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان می پرداختند. هدف آنها انتقال نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. آنها که زنان و مردان شادی بخش خوانده می شدند در روزگار ما هنوز نمود کوچکی از خود را زیر نام خواجه پیروز یا حاجی فیروز زنده نگاه داشته اند که البته از هنرمندی زن یا مرد آتش افروز در دوران گذشته بسیار دور است.
از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، آتش افروزان در تمام نقاط شهر و ده آتش می افروختند که آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه می داشتند. دختران و پسران دور آتش گرد می آمدند و به پایکوبی و سرود خوانی و پرش از روی آتش می پرداختند. این آتش ، نماد و نشانه ی نیروی مهر میترا و نور و دوستی بود.
آیین آتش افروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام "چهار شنبه سوری" بر خود گرفته است..
در ایران باستان بخش بندی هفته به شنبه و چهارشنبه و... نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از 30 روز ماه نامی ویژه داشته است ( امرداد ، دی بآذر، آذر ، ... ، سروش ، رشن ، فرودین ، ورهرام ، ... ، شهریور ، سپندارمزد ، خورداد و..) . "هفته" ریشه در آیین های سامی دارد ، که باور داشتند خداوند جهان را در 6 روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت ؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیده اند که به معنی فراغت و استراحت است. بخش بندی روز ها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده است. اعراب درباره ی هر یک از روزهای هفته باورهایی داشته اند ؛ از جمله اینکه 4 شنبه ی هر هفته روز شومی است.
استاد پورداود در این باره می نویسد:" آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است .. شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال ، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشته اند.. روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است.. ".
منوچهری دامغانی هم اینگونه به این باور اشاره می کند:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد
و بدین گونه بود که ایرانیان ، جشن سوری آخر سال و جشن پیش درآمد نوروز را در دوره ی اسلامی به روز چهارشنبه ی آخر سال انداختند تا هیچ روز بد شگونی در روزهای بهیژک آنها نباشد و شومی چهارشنبه از میان برود و این روز هم به مانند دیگر روزهای پیش نوروزی فرخنده و شاد و باشگون باشد.
برخي آيين های جشن سوری:
***سرخي آتش مال ما زردي ما مال شما***گل چهارشنبه سور ي
درد و بلا رو ببري
فال گوش:فالگوش ايستادن يكي دیگر از باورهاست . زنان يا دختران جوان آرزویی مي كنند، پشت ديواري ميايستند و به سخنان رهگذران گوش مي دهند و سپس با تفسيرِ سخنانی كه ميشنوند پاسخ و مراد خود را مي گيرند.
قاشق زنی
رسم ديگر قاشقزني است. بدین گونه كه زنان و پسران جوان چادر بر سر مي كنند، روي خود را ميگيرند و به خانه ی همسايگان و آشنایان مي روند. صاحبخانه از آوای قاشقهايي كه به كاسه ميخورد، در خانه را باز مي كند و آجيل چهارشنبهسوري، شيريني، شكلات، نقل و گاه پول در كاسه ی آنها مي ريزد.
شال اندازی:
در بسیاری روستاها به ویژه آذربایجان و مرکز ایران ، پسران جوان از روی بام خانه ی نامزد خود شال به پایین می اندازند و دختران در گوشه ی شال ، شیرینی و آجیل و... می گذارند. این رسم را شال اندازی گویند. در روستاهاي لرستان ، مردان جوان قبل از غروب اسبهايشان را بيرون ميآورند و نمايشي اجرا مي كنند. در شهرهاي ديگر، پسران براي ايجاد هياهو دست به کارهایی شگفت انگیز مي زنند. كوزههاي گلي را با باروت پر کرده ، فتیله ای در آن قرار داده و روي آن را ميكوبند تا سفت شود ؛ سپس با افروختن فتيله اینگونه به نظر مي رسد كه از كوزه آتش بيرون مي جهد . گيلانيها خاكستر آتشافروزی جشن سوری را بامداد چهارشنبه ، پاي درختها ميريزند و باور دارند كه درخت ها بارور ميشوند. پختن آش ، خوردن آجيل چهارشنبه سوری ، کوزه شکستن و گره گشا و دفع چشم زخم و بخت گشايی و شب نشينی ، همه از مراسم اين شب فرخنده است.
خواجه پیروز (آتش افروز):«خواجه پیروز» یا واژه ی معرب « حاجی فیروز» ، از باورهای زیبای گره خورده با نوروز است که ریشه ای بسیار کهن در این سرزمین دارد. خواجه پیروز ، نامش گواه پیروزی و عنوانش نشان بزرگواری و سروری ست. چهره ی سیاه شده ی خواجه پیروز دلیل بازگشت او از جهان مردگان و نیز نماد سیاهی زمستان است و لباس سرخ او هم نماد سرخی آتش و آمدن گرما و نیز نماد سرخی گلها و طبیعت زیبای نوروزی است. شادی و پایکوبی او هم به خاطر پیروزی بهار و باز زایی طبیعت و زایشها و رویشها ی نوروزی است. افزون بر اینها نماد بازگشت ایزد شهید شونده ی استوره ها و نیز نماد بازگشت سیاوش شهید می باشد و برخی سرخی لباس او را نماد خون آنها دانسته اند.
زنده یاد مهرداد بهار، اسطوره شناس ، در این باره می گوید:
« «حاجی فیروز بازمانده ی آیین ایزد شهید شونده است و مراسم سوگ سیاوش نیز نموداری از همین آیین است. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهید شونده ، و شادی او شادی زایش دوباره آنهاست که با خود رویش و برکت می آورند.» این ایزد که به گفته ی دکتر کتایون مزداپور ، متخصص فرهنگ و زبان های باستانی ایران، معادل «دوموزی» یا «تموزی» بین النهرین است، گونه ای ایزد نباتی بوده که با آمدن او بر روی زمین درختان می توانند شکوفه کنند. مهرداد بهار نیز سیاوش را با ایزد نباتی بومی در پیوند می داند ؛ وی با ریشه یابی آیین سیاوش، معنای این نام را «مرد سیاه» یا «سیه چرده» می داند که اشاره به رنگ سیاهی است که در این مراسم بر چهره می مالیدند یا به صورتکی سیاه که بکار می بردند. این مطلب قدمت شگفت آور مراسم خواجه پیروز را نشان می دهد که به آیین «تموز» و «ایشتر» بابلی و از آن کهنه تر به آیین های سومری می پیوندد. شيدا جليلوند که روی لوح اکدی فرود ايشتر به زمين کار کرده ، به نکته ای پی برده که گفته های مهرداد بهار را تایید می کند.. ایشتر به جهان زیرین سفر می کند و برای او دیگر بازگشتی نیست. پس از فرو شدن ایشتر، زایش و باروری بر زمین باز می ایستد.
«دوموزی ایزد نباتی است که با رفتنش به جهان زیرین گیاهان خشک می شوند. پس چاره چیست؟ خواهر دوموزی نیمی از سال را به جای برادرش در سرزمین مردگان به سر می برد تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. بالا آمدن دو موزی و رویش گیاهان همزمان با فرا رسیدن بهار و نوروزی ما ایرانی هاست. در آن هنگام که دوموزی به همراه مردگان بالا می آید و سال نو آغاز می شود، ایرانیان نیز به استقبال فروهرهای مردگان می روند و برای روان های مردگان که به خانه و کاشانه خود بازگشته اند، مراسم دینی برگزار می کنند. همزمان با این آداب و رسوم، حاجی فیروز با جامه ای سرخ و چهره سیاه و دایره زنگی در دست ، فرا رسیدن بهار را نوید می دهد. آیا این جامه ی سرخ حاجی فیروز همان جامه ی سرخی نیست که بر تن دوموزی کرده اند و وی به هنگام بازگشت به جهان زندگان آن را هنوز بر تن داشته است؟ آیا چهره سیاه حاجی فیروز نشان از تیرگی جهان مردگان ندارد؟ و آیا دایره زنگی او و نی لبکی که همراه با او می نوازد، همان نی و سازی نیست که به دست دوموزی داده اند؟».
به گفته شیدا جلیلوند، همه ی این موارد تاییدی است بر دیدگاه شادروان، استاد مهرداد بهار درباره ی بومی بودن این بخش از آیین های نوروزی و بهاری.
هم پایه ی دوموزی بین النهرینی، در ایران سیاوش را داریم که شهید می شود و سپس در قالب کیخسرو باز زنده می شود. یعنی همین داستان نو شدن جهان در جشن نوروز . سياوش در افسانه های ايرانی نماد مظلوميت و بی گناهی است. از خون به ناحق ريخته ی او هربهار گياه پرسياوشان بر لب جوی ها و آبگيرها می رويد. گمان می رود سياوش در افسانه های بسيار کهن آريايی مظهر گياه و سرسبزی باشد و مرگ جانگداز او فرا رسيدن فصل سرما و برخاک افتادن گياه را خبر می دهد. مراسم خاص عزاداری سياوشان يا سووشون که تا زمان های نه چندان دور، رايج بوده، دليلی بر اين باور شمرده می شود.
در اين مراسم شبانگاه بر مرگ سياوش نوحه و زاری می کردند و زنان دسته های موی خود را به نشان فرو ريختن برگها می بريدند و آن را بر درختان نظر کرده می آويختند. سوگواری های محرم را نيز با اين مراسم بی ارتباط نمی دانند. چنانکه عاشورای روستاي ابيانه به دليل تاثير آيين سووشون _ سوگ سياووش _ با عاشوراهاي ديگر در ايران تفاوت دارد.. مردم این روستا نخل 60 ساله ی ابیانه را چند روز پیش از تاسوعا ، بیرون می آورند و در روز عاشورا با کمک چهار دسته ی بزرگ چوبی اش ، در شهر حرکت می دهند. نخل گردانی در ابیانه به مراسم سووشون که در آن چادر حامل جنازه ی سیاوش را دور شهر می گرداندند ، باز می گردد.
در ایران افزون بر سیاوش، ایزد رپیثوین را داریم.
به گفته دکتر ژاله آموزگار، «ایزد رپیثوین در آیین زرتشت ایزد موکل بر نیمروز و نگاهبان گرماهای روی زمین است و با روشنایی نیز ارتباطی مستقیم می یابد. او سرور تابستان نیز هست که با گرمای زندگی بخش، هستی را به زایایی سوق می دهد. رپیثوین در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی می شود. وظیفه او این است که به یاری چشمه های آب زیر زمینی بشتابد و ریشه گیاهان را گرم نگاه دارد تا آنها به دلیل سرما خشک نشوند و از میان نروند. بازگشت سالانه رپیثوین در بهار نشانی از پیروزی نهایی است، پیروزی گرما بر سرما، روشنی بر تاریکی و نیکی بر بدی. از این رو، رپیثوین سرور نیکی ها نیز هست تا زمانی که نیروی بدی برای همیشه از میان برود و فرمانروایی جاودانه اهورا مزدا بر جهان آشکار شود. »
اما چگونه است که این سنت های کهن نوروزی و از آن جمله «خواجه پیروز» با نام ها و مناسبت های گوناگون در درازای تاریخ این سرزمین پاسداری شده اند ، اما مشابه این آیین ها در بین النهرین (عراق کنونی) با آن همه سند و مدرک به فراموشی سپرده شده است؟ این را دیگر باید در ویژگی فرهنگ ایرانی جستجو کرد و از سویی ، گواه دیگری بر بومی بودن و مردمی بودن این باور ها ست . چون تنها سنت ها و آیین هایی که از دل مردم جوشیده باشد ، می تواند این چنین در دوران گوناگون دوام بیاورد و هر چند نامش دگرگونی پیدا کند ، اما جاودان بماند.
اين مطلب به تاريخ ناهيد شيد آدينه 21 اسفند ماه2568 شاهنشاهي برابر با
21اسفند ماه1388 شمسي تحميلي تازي و تازي پرستان نوشته شد
درود برشما...
پاسخحذفچهارشنبه سوری برشماهم شادباش و خجسته باد...
...باسپاس ازشما...
کار خوب و ارزشمند بود.
درود بر شما
پاسخحذفپیشاپیش رسیدن جشن سوری را به شما شادباش میگویم
درود
پاسخحذفاين شب زيبا هم بر شما خجسته باد
ممنون
بدرود
درودبرایرانیان.
پاسخحذفمن نیز این گونه ام.
سری بزن.
سپاس.
نوشین عزیز
پاسخحذفایرادات شما به اسلام در کامنتهایی که زحمت کشیدید و در وبلاگم گذاشتید زمینه ی چند پست جدید را فراهم کرد و آخرین پستها به اشکالات شما اختصاص دارد. از این بابت از شما سپاسگزارم.
بسیار زیباست درود بر شما
پاسخحذفواقعا ممنونم بابت این پست.خیلی لازم بود.لااقل برای خود من که یه سری از این اطلاعات رو نمیدونستم
پاسخحذفدرود بر نوشین عزیز
پاسخحذفمااند همیشه فلمت آریایی بود و امیدوارم هم مردم ما روزی به خود آیند
چهار شنبه سوري را هم سبز مي كنيم:
براي اين كار 50 گرم اسيد فوليك بگيريد بريزيد تو يه شيشه الكل صنعتي (حتما بايد صنعتي باشه) بعد وقتي مي ريزيد رو آتيش آتيش سبز مي شه.
پس چهار شنبه سوري را سبز مي كنيم V
در جواب به مطهري گجستك:
پاسخحذفمطهري خاك بر سرت شد خاك بر سر نوادگان و طرفداران تو و اين ديو و مذهب و آخوند هم بشود
جاوید باد ایران و سنت های زیبایش
پاسخحذفایرانیان از شادترین مردم جهان بودند
ایرانیان بیشتر از تمام مردم در جهان جشن داشتند
حالا چی داریم؟؟
سیزده چهارده تا وفات و شهادت
که هرکدومشون دوتا روایت دارن
همیشه هم شهادت بیشتر از ولادت براشون اجر و قرب داره
خیلی جالبه که توی شادی هاشون هم باز یه سری به اون شهادته میزنن
اینا همشون بیمار روانی هستند
اگه آخر مجلسشون با گریه تموم نشه انگار خدا ازشون قبول نمیکنه
خدای اینا فقط گریه میخواد و غم
آقا این دینتون ارزونی خودتون
ما ایرانی هستیم و شادترین ملت جهان
و سنت پدرانمون عین خردمونه
پدران ما اونقدر می فهمیدن که برامون ارثی نیکو و ارجمند بذارن
نه مثل پدران شما که براتون فقط گریه و قتل و مردسالاری باقی گذاشتن
هرکسی به راحتی می فهمه کدوم پدران احمق بودن و کدوم نبودن
به امید پیروزی خرد بر خرافات
پاینده باشی
با درود
پاسخحذفدرگذشت کورش بزرگ در 14 اسفند ماه می باشد.
پاینده ایران
با سپاس فراوان از نوشتار زیبایت نوشین نازنین
پاسخحذفدرود به نوشین عزیز
پاسخحذفاین شب زیبا و میمون بر شما هم خجسته باد
خیلی کامل توضیح دادیای کاش که این رسوم زیبای ایرانی به ایران برگرده و آداب مسخره عرب ریشه کن شه
پاینده ایران
پاسخحذفنوشین گرامی شنیدی که که این بدگوهر مطهری در مورد نوروز و جشن پرشکوه سوری چه اراجیفی گفته که :هرکس که چهارشنبه سوری بگیرد بی شعور و خانواده اش هم بی شعور هست و روز اول فروردین روز نحسی است. البته این اراجیف رو سال 58 گفته.
salam doste sabz andish.tapesh ghalb mihan dar dastan tost drod bi payan be to va ghalb ahoraeyat.khoshhal misham be manam sari bezani.
پاسخحذفسلام. اظهارات وزیر علوم کامران دانشجو را در دانشگا ه هرمزگان بخوانید ولی شو که نشوید!!
پاسخحذفدرآمد توریسم ایران 700 میلیون دلار _ ترکیه : 18 میلیارد دلار
آگر فيلتر شدم با 6565 بيا يا 6666 بدون نام مرسي در همه وبلاگ هايم نام داشتم علي يا رضا ولي پس از 6464 اگر فيلتر شدم فقط اعداد مي باشد
پاینده باشی نوشین عزیز
پاسخحذفامید وارم روزی جشنهایمان توام با شادی باشد
ممنونم از این پست کامل و خوبت نوشین عزیزم...
پاسخحذفبا درود به نوشین خوب و گرامی
پاسخحذفبسیار زیبا نوشتی
البته باید بدانیم در میان زرتشتیان پریدن از روی اتش و گفتن زردی من از تو سرخی تو از من :کار درستی نیست ولی بهر روی رسم شادی و سرور زیبایی است با ارزوی اتش زدن بر ستم و خرافات و فقر و بیداد
شاد باشی و تندرست
بانام خداوند مهرآفرین...
پاسخحذفبرفردوسی بزرگ ، بی کران درود...
به نام نامی مهر ایران بزرگ...
درود برشما...
با یک کار تازه به روزم:
زبان ارزشمند وجاودانه پارسی،زبانی برای همیشه جهانی...
...باسپاس ازبزرگواریهای همیشه شما...
...تادیداری دیگر...
...ودرودی دوباره و همیشه برشما...
درود
پاسخحذفخواندم و لذت بردم!
درود بر همه
پاسخحذفسپاس از تو نوشين عزيزم
نوروز كهن و جشن زيباي سوري بر همه خجسته باد به اميد آن روزي كه با دلي خوش در خيابان هاي شهر آزادانه نوروز و آين هاي كهنمان راجشن بگيريم
با يادي از استاد بزرگ ابراهيم پورداوود به روزم كسي كه اوستا را زنده كرد .
با درود بر بانو نوشین
پاسخحذفدر زیبا نوشتارتان به نکات بسیار نیکی اشاره فرمودید که جای داد از نگرایی دیدگاهتان سپاسگذاری کنم
با سپاس
بدرود
با درود فراوان
پاسخحذفامیدوارم خوب باشید.چهارشنبه سوری بر شما نیز خجسته باد...
به امید دیدار-بدرود
درود .
پاسخحذفقطعنامه نوروز در کنگره آمریکا تصویب شد .
نمی دونم از این اخبار باید خوشحال باشیم یا ناراحت ؟؟
به روزیم . سرافرازمون کنید .
آيين پيشينيان ما سراسر نيكي و زيباييست. از نماد آتش و نيروي مهر ميترا و نور و دوستي گرفته تا بازگشت روشنايي و اينكه گلهايي در بهار يادآور خون به ناحق ريخته شدۀ سياوشند، و او در قالب كيخسرو زنده ميشود، حاجي پيروز كه با شادي و نواختن و پايكوبي، رويش و بركت را نويد ميدهد و... ما ايرانيها حتي بدشگوني چهارشنبه را هم با جشن و سرود و خوشي از بين برده ايم. امروز نيز همان خواهيم كرد
پاسخحذفبدرود