۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

ایرانی ازیز دریای کاسپین را بهتر بشناس و به دیگران بگو

ایرانی ازیز دریای کاسپین را بهتر بشناس و به دیگران بگو








دریای کاسپیان یا دریای خزر
دریای کاسان که به اشتباه دریای خزر نامیده می شود به همراه دریای سیاه ، بحر آزوف ، دریاچه آرال ودریاچه های اطرا ف آن در ازمنه گذشته و دورانهای قدیم زمین شناسی جزء دریای مدیترانه فعلی و فیروزه قدیم بوده است. در اطراف آن آثار سنگهای ماقبل دوران اول زمین شناسی به چشم می خورد.شکل گیری اصلی دریای مورد نظر در دوران سوم وبه ویژه بسته شدن تدریجی اقیانوس تتیس بطرف شرق کوه های آلپ در نتیجه حرکت صفحه آفریقا – عربستان بطرف شمال و نیم کره شمالی بوده است که باعث جدا شدن کامل دریای کاسان ودریای سیاه ازمدیترانه گردیده.بالاخره در دوره چهارم زمین شناسی به شکل امروزی در آمده.که البته روراندگیها و فرورانشهای بوجود آمده در قفقاز کبیر وصغیر وادامه گسلهای قفقاز شکل گیری فعلی دریای شمال را پیریزی کرد.
حرکت وکوچ اقوام آریایی
به نقل از ایران ویج ، اوستا به عنوان قدیمی ترین سند گذشته جهان خاکی از آن است که اقوام آریایی در حرکت به طرف شمال وفلات ایران زمین در واجه با (ورن)یعنی سرزمین گیلان وقوم مازن یعنی مازندران با مقاومت جدی روبرو شدند.این بدان معنی است که پیش از ورود آریایی ها اقوام گیل و مازن که گل ها و ورن ها هستند که بعدا به وارنا و یا وارینک تبدیل گردیدند که در اوستا به وضوح یاد گردیده و کلمه گیلان طبق نوشته رابینو از کلمه محلی وارنا آمده وبعدا به گیلان تبدیل شده.
استقرار و کوچ اقوام آریایی
آنچه مسلم است در منطقه جنوبی دریای شمال ایران به ویژه در سمت جنوب غربی آن مردمانی زندگی می کردند که به کاس مومعرو ف بوده اند وهمانگونه که در تاریخ بابل و ایلام ذکر گردیده تاریخ نویسان یونانی این اقوام را کوسیان یا کیی نام نهادند که در گیلان به عنوان کادوسیان ودر مازندران به نام تپوری ها و ما بین تپوریها و کادوسیان مادها و یا آماردها اسکان داشتند که بعدا در اطراف دره سپید رود سکنا گزیدند .
زنده یاد احمد کسروی در کتاب شهریاران گمنام می نویسد که منطقه گیلان در نقشه های امروزی در زمان سامانیان دیلمان یا دیلمیان معروف بوده که اقامتگاه دو تیره به نام گیل ودیگری دیلم بوده است بطلمیوس این مورخ یونانی این دو تیره را از مادها میداند .علاوه بر آن مردمانی نیز در سواحل جنوب غربی دریای شمال ایران زندگی می کردند که به نام کادوسیان موسوم گشته اند که عده ای می پندارند کادوسیان همان نیاکان تالش های امروزی هستند که در یونانی تالوش و بعدا به تالش و در نوشته های لاتینی کوه های تالیش نامیده شده اند که دنباله آن کوه البرز (البروز) و رشته های کوچک موازی با آن مانند طارم علم کوه وغیره قرار دارد.
قوم کاس یا کاسان
یکی از مورخان ایرانی بنام آقای حسینعلی ستوده که تحقیقات مفصلی انجام داده ودر کتاب خود می نویسد در سواحل جنوبی دریای شمال ایران اقوامی حضور داشتند که معروفترین آنها کاسپیها وکادوسیان وگلها بودند.هرودوت از این اقوام فقط کاسپی ها با سه قوم دیگر بنام پوسیک ها،پانتی مات ها وداری ها نام برد که بعقیده دیاکانوف مؤلف تاریخ ماد همگی قبائلی از کادوسیان بودند ومعلوم شده که کادوس ها بعدا ًبا سگاها که از تنگه های سلسله جبال قفقاز و به ویژه از ناحیه درابنت بطرف ایران سراریز شده با اقوام کادوس طرح دوستی می ریزند ودر بسیاری از کارهای عمرانی وکشاورزی با هم تشریک مساعی می کنند .
سگاها مردمانی جنگجو ودلاور بوده ومعروف است که خون اولین قربانی خود را در حین جنگ می نوشیدند وموهای کشتگان خود را به پادشاه هدیه می کردند. و از پوست کشته شدگان دستمال ، لباس و از کاسه سر آنها جام شراب می ساختند .ردپای سگاها از دیوار چین تا دریای سیاه دیده شده .
همچنین آثاری از ردپای سگاها در رود بار گیلان مشاهده شده که معلوم می شود سگاها در هزاره اول قبل از میلاد به گیلان زمین راه یافته بودند وقوم مارد یا هردوس در منطقه بین تپوری ها (مازندران امروزی ) و کادوس زندگی می کردند و پادشاهان هخامنشی به ماردهای شمال ایران مقرری می دادند که سر به شورش نزنند و یکی از مورخین یونانی می نویسد که کوروش پسر چوپانی از ایل آمارد و یا مارد بوده است.در آثار مکشوفه ای که در شمال ایران بدست آمده معلوم شد که سومری ها با اقوام شمال ایران در ارتباط بوده اند .سومریها ویا شومریها بعدا ً به نام بابل یا آشور معروف شدند و خط سومری ها تصویری بوده و قدمت هفت هزار ساله دارد .در جنوب شرقی دریای کاسپیان گنجینه ای از اشکال وظروف سفالی از سومری ها به دست آمده که نشان می دهد سومریها نیز از جانب شمال ایران زمین به سمت جنوب کوچ کرده اند.

   
بن مایه: ایالت کاسپین (برگرفته از نشریه بارفروش و سخنرانی دکتر محمد رضا اسپهبد)

  
سه شنبه بهرام شید / 1 / شهریور / 2570

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

اگاهی ایرانیان باستان از گرد بودن زمین

آگاهی ایرانیان باستان از گرد بودن زمین


گردش زمين به دور خورشيد و كروي بودن آن، اگر چه امروز موضوعي شناخته شده‌است و همگان به آن باور دارند، اما تا چند صد سال پيش از نظر اروپاييان يك موضوع ناشناخته بود و آن‌ها زمين را ثابت مي‌پنداشتند كه خورشيد به گرد آن مي‌گردد. آنان به دليل ناآشنا بودن با كتاب‌ها و منابع ديني و علمي ديگر نقاط جهان فكر مي‌كردند كه براي نخستين بار گاليله توانسته است اين موضوع را كشف‌كند و اين اشتباه را برطرف سازد.
 
در حالي كه چند هزار سال پيش از آن در اوستا به اين موضوع اشاره شده‌است.

در كتاب مقدس اوستا چندين بار از گرد بودن زمين و گردش آن گفت‌و‌گو شده و آن را با كلمه «سكارنا» به معني گرد و گردنده و گوي مانند بودن بيان داشته‌است.

همچنين در «آبان‌يشت» قطعه 38 آمده‌است كه:
«نريمان گرشاسب آرزو كرد كه در روي اين زمين فراخ و گرد و گردنده دور كرانه بتازد و بر دشمن چيره شود»

و نيز در قطعه 95 «مهريشت»، از مهر ياد شده و آمده‌است كه:
 «مهر در هر غروب و آغاز شب به روي كره‌زمين مي‌آيد و دو كرانه اين زمين فراخ گرد و گردنده دور كرانه را مي‌پيمايد.»

حتی فردوسی که تقریبا 500 سال پیش از گالیله می زیسته نیز در شاهنامه به گرد بودن زمین اشاره کرده است:

جهان پر شگفت است و تن هم شگفت  / نخست از خود اندازه باید گرفت

دگر آن که این گرد گردان سپهر /  همی نو نمایدت هر روز مهر

این مسئله شناخت دیرینه ایرانیان از گیتی و زمین را به خوبی نشان می دهد. ایرانیان حتی مدارهای نیمروزی (نصف النهار) به دور زمین طراحی نموده بودند و مرکز شروع آن شهر «نیمروز» ( که اکنون یکی از شهرهای افغانستان است) بود
 
که امروز استعمارگران غربی به جای شهر نیمروز از گرینویچ به عنوان مرجع زمان یاد می کنند.
 
این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید


این هم عکسی از مجسمه نقره ای شاپور دوم پادشاه ساسانی ، که جهان را با مدارهایش بر روی تاجش می بینید .
 
سه شنبه بهرام شید 26 / امرداد / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

یک فاجعه زیست محیطی دیگر/ سد گتوند آب شیرین کارون را تبدیل به آب شور می کند/ سد کارون یازده روز پس از افتتاح احمدی نژاد هفت متر نشست کرد


یک فاجعه زیست محیطی دیگر

سد گتوند آب شیرین کارون را تبدیل به آب شور می کند.

سد کارون یازده روز پس از افتتاح احمدی نژاد هفت متر نشست کرد

سد گتوند پايين‌دست‌ترين سد مخزني رودخانه كارون است كه ده روز پيش توسط رئيس جمهور افتتاح گرديد. اين در حالي بود كه از دو سال پيش اعتراض‌هاي رسانه‌اي و کارشناسي مبنی بر وجود معادن نمک در مخزن سد، موجب ايجاد ترديد در بهره‌برداري از آن شده بود. اين مساله موجب مي‌شد آب شيرين كارون پس از تجمع در پشت سد، به صورت آب شور از سد خارج شود. پيامدهاي فاجعه‌بار اين مساله بر زمين‌هاي پايين سد آشكار بود. همان زمان سناریوی مربوط به احتمال وجود نمک به مشاور طرح یعنی شرکت دی . اچ . آی دانمارک داده شد. شرکت دی اچ آی اقدام به نمونه برداری از نمک در اعماق مختلف نمود تا درجه خلوص ومیزان انحلال آن را در آزمایشگاه بدست آورد. نظریه کتبی مشاور که تقدیم آب نیرو شد، حاکی از آن است که آب در سناریوهای مختلف به درجات مختلف شور می شود. ماجرا مطالعات دی اچ آی رسانه ای شد و تاکنون نه از طرف آب نیرو و نه از طرف دی اچ آی تکذیب رسمی یا تلویحی و ضمنی نشده است.

پس از مطالعات مشاور، شرکت راه حلی ارائه کرد: گفتند بین دریاچه سد و کوه نمک، یک دیوار حائل یا پتوی رسی احداث می کنیم که خود مثل یک سد خاکی هسته رسی عمل می کند و مانع از انحلال نمک در آب می شود. نمونه آزمایشگاهی دیوار حائل ساخته شد. به این ترتیب که مصالح بکار رفته در دیوار حائل، در ابعاد آزمایشگاهی کمپکت (فشرده) شد و به مدت بیست و چهار ساعت در معرض آب قرار گرفت.

ولی آزمایشها نشان می داد که نمک از دیوار حائل (پتوی رسی) عبور می کند و به مخزن سد وارد می‌شود. مدیران آب نیرو، در این مرحله مدعی بودند که دیوار حائل، کارآمد است و آزمایش، گویا نبوده است پس روند احداث را آغاز کردند. سرانجام تصمیمی گرفتند آبگیری را تا تراز صد و سی متر انجام دهند. پتوی رسی تا این تراز ساخته شدو ادامه آن نیز در دست احداث بود.

آقاي احمدی نژاد در تاریخ ششم مرداد هزار و سیصد و نود برای آغاز آبگیری سد به کارگاه آمد و آبگیری آغاز شد. سه روز بعد، آب از پتوی رسی رد شدو نمک های ناحیه زیرین دیوار حائل، در آب حل شد و دیوار حائل، نشست کرد. همانطور که قبلاً آزمایش نمونه آزمایشگاهی دیوار حائل نشان داده بود، نمک های ناحیه زیرین دیوار حائل بصورت یک جاذب قوی عمل کرده و آب را جذب کردند و حل شدند. در نتیجه در تاریخ هشتم مرداد ترک های کوچ در دیوار حائل پدیدار شد.

در تاریخ نهم مرداد ترکها تبدیل به حفره های کوچک در کف دیوار شد. در تاریخ دهم مرداد چهار حفره به ابعادی دو برابر یک خودروی سواری در قسمت انتهایی باند دیواره حائل که پیمانکار آن شرکت کیانکار است، پدیدار شد که به سرعت، بصورت سطحی و نه عمقی ترمیم شد

در تاریخ یازدهم دیوار حائل بطور ناگهانی و به ارتفاع هفت متر نشست کرد و حجم حفره ها به ویژه در قسمت ابتدای باند دیوار حائل که پیمانکارش سپاسد می باشد به حدی بود که ماشین آلان سنگین راه سازی نظیر لودر و بولدوزر نیز در معرض خطر سقوط بودند. در نتیجه کارگاه تعطیل و تخلیه شد. هم اکنون کارگاه دیوار حائل تعطیل میباشد و تدابیر شدید امنیتی در آن به اجرا گذاشته شده تا هر گونه عکس‌برداری مقدور نباشد. حال پرسش اين است: اينهمه تعجيل در افتتاح يك طرح خسارت‌بار، چرا؟

سایت تعامل

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

فشار بر فعالان مدنی برای جلوگیری از افشای تخریب میراث فرهنگی

فشار بر فعالان مدنی برای جلوگیری از افشای تخریب میراث فرهنگی
برای جلوگیری از افشای تخریب میراث فرهنگی و تجاوز به محیط زیست ،فشار بر
فعالان مدنی در غرب کشور ادامه دارد

گزارش دریافتی:در روزهای گذشته پس از آن که سه تن از اعضای انجمن زیست
محیطی ( چیا ) مریوان که در سه سال گذشته به عنوان انجمن برتر استان
شناخته شده بود بازداشت شده اند سازمان ملی جوانان همدان نیز طی نامه ای
از ادامه فعالیت انجمن ایران شناسی کهن دژ جلوگیری نمود این در حالی است
که انجمن های یاد شده تنها در زمینه های محیط زیست و میراث فرهنگی فعالیت
می کرده اند

انجمن ایران شناسی کهن دژ همدان به تازگی سیزدهمین سال فعالیت خود را که
به صورت تخصصی در زمینه شناخت , آموزش و دفاع از میراث فرهنگی میط زیست
بوده است پشست سر نهاد این انجمن در طول مدت فعالیت خود موضع گیریهای
متعددی در مقابل تخریب میراث فرهنگی و تجاوز به محیط زیست داشت و در قالب
بیانیه ها و مصاحبه های گوناگون توسط اعضا خود سعی نموده است تا شهروندان
را با روند این تخریبها که به صورت گسترده ای در حال انجام است آشنا
سازد

این نهاد مدنی آخرین تشکل غیر دولتی مطرح حوزه میراث فرهنگی در غرب کشور
بود

خبر قبلی در همین مورد در لینک زیر

http://parsdailynews.com/87314.htm

از آنجا که ممکن است لینک بالا برای بعضی ها باز نشود متن آنرا اینجا کپی پیست میکنم:


تاریخ خبر: یکشنبه 9 مرداد 1390 - کدخبر: 87314

در آستانه تشکیل وزارت ورزش و جوانان و بر خلاف انتظار متعارف زمانی , از ادامه فعالیت انجمن ایران شناسی کهن دژ پس از سالها تلاش در جهت دفاع از میراث فرهنگی و محیط زیست کشور و درآستانه سیزدهمین سالگرد فعالیت خود رسما جلوگیری به عمل آمده و دبیرکل این مجموعه از فعالیت در حوزه تشکلهای غیر دولتی منع گردید

از آنجا که در تاریخ نهم مرداد 1390 طی نامه ای که در اختیار دبیر کل انجمن ایران شناسی کهن دژ قرار گرفت این مجموعه از ارائه فعالیتهای خود منع گردیده است لذا هیات راهبری انجمن در آخرین جلسه خود به اتفاق آرا و به نمایندگی از اعضا محترم انجمن ایران شناسی کهن دژ با توجه به شرایط موجود و اظهارات شفاهی مقام مسئول در زمینه عدم امکان تمدید اعتبار این نهاد مدنی و جلوگیری از فعالیت مدنی و داوطلبانه اعضای این مجموعه در قالب انجمن , ضمن سپاس از دوستان و همراهانی که در این سالها به هر نحو یاری گر انجمن بوده اند و مخاطبین محترمی که همواره با پیامها و نظرات خود دلگرمی روزافزون ما را باعث گردیده اند اعلام می دارد که از این پس انجمن ایران شناسی کهن دژ به عنوان شناخته شده ترین و فعال ترین نهاد مدنی غیردولتی در حوزه میراث فرهنگی درغرب و شمال غرب کشور فعالیت ها , کارگاه های آموزشی و نشستهای خود را از این پس به حالت تعلیق درمی آورد

اما از آنجا که تمامی اعضا انجمن با قلبی مملو ازعشق به میهن , قدم به عرصه شناخت , معرفی و دفاع از میراث فرهنگی و محیط زیست این سرزمین نهاده اند و انجام این مهم را وظیفه و رسالت خود می دانند , لذا از کلیه اعضا خود می خواهیم که در هر موقعیت زمانی و مکانی و امکانی که دراختیار دارند در جهت انجام این رسالت همواره بکوشند و لحظه ای از تلاش به منظور پاسبانی از این میراث جاودان که امانتی برای فرزندان و آیندگان این سرزمین است از پای ننشیند

در خاتمه اعلام می داریم , کارنامه درخشان انجمن ایران شناسی کهن دژ با بیش از یک دهه تلاش در جهت دفاع از میراث فرهنگی و محیط زیست کشور و برگزاری ده ها نشست , سمینار , کارگاه آموزشی , بررسی میدانی , سفر ایران شناسی , نمایشگاه و... , صدور ده ها بیانیه , گزارش و پیام , نگارش مقالات و یادداشتهای گوناگون توسط اعضای خود و ارائه پیشنهادات مختلف به منظور بهبود شرایط این حوزه با وجود تمامی کاستیها و ناتوانی هایش همواره برای اعضا خود سندی قابل دفاع و افتخار می باشد هیات راهبری انجمن ایران شناسی کهن دژ
نهم مرداد 1390 خورشیدی
همدان


چهارشنبه تیر شید 12 مرداد / 2570 شاهنشاهی


۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

طولانی‌ترین اثر گچ‌بری دوره ساسانی و قلعه تاریخی پوسکان در خطر تخریب قرار دارند

طولانی‌ترین اثر گچ‌بری دوره ساسانی و قلعه تاریخی پوسکان در خطر تخریب قرار دارند

محافظت نامناسب از طولانی‌ترین گچ‌بری دوره ساسانی و قلعه تاریخی پوسکان، این آثار تاریخی استان‌های خراسان و خوزستان را در معرض تخریب قرار داده است.

طولانی‌ترین گچ‌بری دوره ساسانی به گفته سرپرست گروه کاوش محوطه‌ "بندیان" شهرستان درگز، بی‌نظیر‌ترین گچ‌بری کشف‌شده در طول ۱۵۰ سال عمر باستان‌شناسی ایران است.

آقای مهدی‌ رهبر می‌گوید در بازدید از نخستین سایت موزه‌ دوره‌ ساسانی در شهرستان درگز خراسان متوجه شده است که «برای پوشش سقف سالن و نور‌پردازی آن حدود یک میلیارد و دویست میلیون تومان هزینه شده است درحالی که در فصل زمستان روی این پوشش آب جمع می‌شود و سقف آن چکه می‌کند.»

آقای رهبر می‌افزاید با دیدن این وضعیت «به مسئولان استان خراسان اعلام کردم که تا دو سال دیگر به جای گچ‌بری دوره ساسانی و آثار تاریخی، نورپردازی‌های رنگارنگ خواهید داشت!»

این گچ‌بری‌ها، که ۳۵ متر طول دارد، صفحات تاریخ مصور دوره بهرام پنجم ساسانی و جنگ این پادشاه با هپتالی‌ها، قومی ازایالت کانسوی چین، هستند.

بی‌توجهی به آثار تاریخی در خوزستان نیز سبب فرسایش بنای قلعه تاریخی پوسکان شهرستان کازرون شده است.

این قلعه تارییخی، که متعلق به سده‌های نخستین اسلامی‌ و از معدود قلعه‌های بجا مانده از بناهای هم عصر خود است، امروزه بار‌ها توسط سارقان میراث فرهنگی مورد تعرض قرار گرفته و یا در هنگام بارندگی یا مواقع ضرورت توسط برخی چوپانهای محلی به عنوان مامنی برای نگهداری دام‌ها استفاده می‌شود.

محسن عباسپور، عضو شورای مرکزی انجمن هم اندیشان جوان شهرستان کازرون، درباره تخریب این بنا می‌گوید: «بدون شک شدت فرسایش این بنا و مقایسه وضعیت فعلی آن با گزارش‌ها و نتایج مطالعاتی که در دهه‌های پیش توسط پژوهشگران و مورخان منتشر شده و در دسترس است بیانگر گستردگی تخریب‌ها در قلعه پوسکان است.»

آقای عباسپور در ادامه می‌گوید: «چنانچه سازمان میراث فرهنگی خود را متعهد به حفظ بناهای تاریخی می‌داند، باید هرچه سریع‌تر با تخصیص اعتباری ویژه، حداقل یک فصل مرمت را در این قلعه تاریخی تعریف و اجرا کند تا از تخریبهای وارد شده به بنا کاسته شود.»

منابع:مهر (+ و +)

مرتبط:




پنج شنبه 6 امرداد ماه / 2570

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

وصف الحال سلاطین صفوی / تقدیم به کسانی که از سلاطین صفوی تعریف و تمجید کرده اند

وصف الحال سلاطین صفوی:
 این وصف الحال مربوط به تمام پادشاهان صفوی نیست ولی از آن اغلب آنهاست و به قلم یکنفر سیاح هلندی دانشمندی نوشته شده موسوم به پوبروئن که در سالهای اول قرن 18 میلادی یعنی 240 سال پیش در ایران بوده است.  شرح مزبور در وصف الحال سلاطین صفوی در جلد چهارم سیاحت نامه او در فصل 41 ( در باب پادشاهان  ایران و امور مملکتی و اهل دربار ) ( صفحات 136 تا 141 ) میباشد و ترجمه تحت اللفظی آن از اینقرار است:

" حکومت شاهانه این مملکت ( ایران ) یکی از مستبد ترین حکومت های دنیاست.  پادشاه در اعمال و افعال خود جز اراده و مشیت شخصی خود هیچگونه اصول و قاعده دیگری نمیشناسد و شاید تنها در مداخله در امور مذهبی اختیارات او قدری محدود باشد.  حیات و ممات و دارائی تمام اهل مملکت بدون استثنا کاملا" در دست اوست.

 پادشاه در حرمسرای شاهی بدنیا میآید و در میان همان چهار دیواری بزرگ میشود و مانند گیاهی که از نور و حرارت آفتاب محروم باشد هیچگونه تعلیم و تربیتی که در خور پادشاهان است نمی بیند و از علم و مافیها بالمره بی خبر میماند. 

همینکه دارای سن و سالی شد او را به خواجه ای می سپارند که به اسم لله باشی مربی و معلم اوست و خواندن و نوشتن را به او آموخته مسائل دینی را باو یاد میدهند و ضمنا" کرامات و معجزات پیغمبر مسلمانان  را نیز برای او حکایت نموده و تا بحد افراط کینه و بغض او را برخلاف ترک های سنی مذهب و مغولها بر می انگیزاند و باو چنین میفهمانند که دشمنی با این اقوام در حقیقت طاعت پروردگار است چیزی که جای تاسف است این است که تاریخ و علم سیاست ابدا" به شاهزادگان نیآموخته گوش آنها را با کلمات پارسائی و پرهیز و تقوی اشنا نمی سازند و بلکه برای اینکه فرصتی برای تفکر و تعمق در امور و قضایا پیدا نکند از همان سن جوانی آنانرا در میان زنان می اندوزند و دروازه های عیش و نوش و هوی و هوس را بروی او میگشایند و باین هم اکتفا ننموده اورا بخوردن تریاک و نوشیدن کوکنار معتاد میسازند و حتی کوکنار را با عنبر و ادویه دیگر می آمیزند که نشئه آن زیادتر شده و بر قوه باء بیفزایند.

 استعمال این مخدرات کم کم موجب سستی و رخوت کامل میگردد بطوریکه پنداری اشخاصی  که بدان معتادند از این عالم یکسره بدرند.

 زندگی شاهزادگان صفوی بهمین منوال میگذرد تا روزی که پدرشان بمیرد و نوبت سلطنت به آنها برسد.  آنوقت آنان را از حرمسرای بیرون می آورند و به تخت می نشانند و تمام دربار در مقابل آنها به خاک افتاده انقیاد و اطاعت خود را عرضه میدارد.

 شاه جوان در ابتدا مانند آدمی که هنوز درست از خواب بیدار نشده مدتی مات و متحیر است ولی رفته رفته بخود آمده چشم میگشاید و بنای سلطنت را میگذارد.

 اطرافیان او ابدا" درصدد این نیستند که اورا براه صلاح هدایت نمایند و تمام همتشان را مصروف براین میدارند که کاری بکنند که شاه جوان را خوش آید و خودرا در نزد او عزیز بنمایند.

 از طرف دیگر سعی دارند که حتی المقدور پادشاه از اوضاع مملکت بی خبر بماند و بکارهای سلطنت نپردازد و حتی وزیر بزرگ که او را اعتماد الدوله میخوانند هر وقت مطلبی دارد منظر میشود تا شاه قلیان بدست سر کیف و حال باشد؛  آنگاه قربان قربان گویان مطلب خود را که اغلب مربوط به منافع شخصی خود او و یا دوستان و کسان اوست به اسم مصالح کشوری به عرض میرساند و بزور چاپلوسی کار خودرا از پیش میبرد.

 ولی عموما" اگر مطلب مربوط به کار های مملکتی باشد و اسباب دردسر و ملال پادشاه بشود اعتماد الدوله فورا" موضوع دیگری که دلنشین تر باشد پیش می آورد و شربت و خوراک سفارش میدهد و اسباب نشاط خاطر همایونی را فراهم میسازد و اگر لازم باشد ساز زنندگان و رقاصه هائی را که تعلق به دربار دارند حاضر ساخته مجلس عیش و نوش را مهیا میسازند و یا خاطر پادشاه را به تماشای جنگ انداختن گاومیشها و قوچها و خروسها و بازیهای دیگر مشغول میدارند و شاه جوان که تجربه و بصیرتی در امور مملکتی ندارد از این تماشاها به مراتب بیشتر لذت میبرد تا از صحبتهای خشک و خالی مربوط به چیزها و اشخاص و نقاطی که هیچ نمی شناسد.  پس از این تماشا شاه به حرمسرا برمیگردد و با زنهای خود مشغول گفتگو و تفریح میگردد و مطالب همانطور انجام ناداده میماند و لهذا اعتماد بامید اینکه شاید فرصتی برای عرض مطالب خود بدست آورد مرتبا" روزی دوبار به دربار میآید و منتظر است که شاه سر دماغ باشد و یا خود او سعی مینماید که به هر تدبیری هست شاه را سر دماغ بیآورد تا بتواند مطلب خود را بیان نماید.  وای به حال او اگر موی دماغ پادشاه بشود و بدون آنکه موقع مقتضی باشد درصدد برآید که مطلب خود را ولو نجات و هلاک مملکت بدان بسته باشد به عرض برساند.

 و بهمین منظور یعنی برای بدست آوردن وقت مقتضی همه جا دنبال پادشاه است و از هیچ کاری که بتوان اسباب تفریح خاطر مخدوم خود را فراهم سازد کوتاهی نمی نماید چنانچه زیباترین دختران گرجستان و ارمنستان را آورده به حرمسرای پادشاهی میفرستد و هروقت پادشاه به شکار میرود مرد ها را مجبور میسازند که از اطراف راهی که پادشاه می پیماید تا مسافت زیادی دور بشوند تا زنها در خانه ها تنها بمانند و اگر میل پادشاهی تعلق گرفت بهر خانه ای خواست وارد شود.

  پادشاه کنونی میل مفرطی به شرابخواری دارد و چه بسا اتفاق می افتد چندین شبانه روز لاینقطع بدین کار سرگرم است.  این بود وصف الحال پادشاهان ایران که پس از نشستن به تخت چندین سال ابدا" به فکر مملکت و ملت نیستند و حتی به نام و بزرگی هم وقعی نمیگذارند. "


برگرفته از نسک:

 صندوقچه اسرار ( پوشینه اول )

سید محمد علی جمالزاده
****************************************
آدینه ناهید شید 31 تیر / 2570 شاهنشاهی