۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

بانوان در دوران هخامنشی : دستمزدها / مهر ها / حسابداری در دوران هخامنشیان

بانوان در دوران هخامنشی
دستمزد
مُهر ها
حسابداری در دوران باستان
و اما متن:
نزديک به 70 سال پيش، در سال 1312(1933ترسائی) ، در هنگام كاوشهاي بنياد شرق شناسي دانشگاه شيكاگو، ايران شناس آمريکائی «ارنست هرتسفلد» در باروی شمال شرقی تخت جمشيد به گروهی زيادی از گل نوشته ها رو برو شد. اين يافته ها شامل نزديک به 30هزار "گل نوشته" بود، گل نوشته ها به دوران 509 تا 494 پيش از ميلاد تعلق دارند و به خط ميخي ايلامي نوشته شده اند.
در بهار 1383، (2543 ايران يا 2004 ترسائی) دكتر «گيل استاين»، مدير موسسه شرق شناسي دانشگاه شيكاگو،
300 گل نوشته از متنهاي ترجمه شده باروی تخت جمشيد را از سوی دانشگاه شيكاگو در جعبههای ضد اسيد و ضد رطوبت به ايران بازگرداند.
اسناد داراي ارزش فرهنگي بسياري است و بخشي از پيشينه فرهنگي ايرانيان را بازگو ميكند. پس از دسته بندی و تهيه شناسنامه انگليسي و پارسي، براي نخستين بار نمايشگاهي از اين گل نوشته ها در موزه ملی برپا شد. نمايش اين سند های تاريخی تاكنون در جهان بيسابقه بوده است.

از اين گل نوشته های باستانی بر می آيد که بيش از 30 «انشان» (گونه مردم) در قلمرو ايران هخامنشي جاي داشتند. مرزهاي ايران از يك سو، از هند تا شبه جزيره بالکان و بلغارستان در اروپا و از سوي ديگرآنسوی مرزهای مصر و اتيوپي و ليبي در آسيا تا مرزهاي چين و دشتهای سيبری گسترده بود. اداره چنين سرزمين بزرگي در 2500 سال پيش نياز به نظم و انضباط و سازماندهی اداری بسيار دقيقي داشت و هخامنشيان توانستند به كمك سازماندهی بینظير خود، نزديك به دو سده اين امپراتوری را به خوبي اداره كنند.
بيشتر نوشته ها و گواه نوشته های اداری هخامنشيان به خط و زبان ايلامی روی گل نوشته ميشد. در كنار آن، از خط و زبانهاي ديگري مانند آرامي هم استفاده میشد كه بيشتر با جوهر روی پوست و چرم و سنگ نگاره نوشته ميشد. سنگ نگاره ها و گل نوشته های ايلامي گواه نوشته (اسناد) هخامنشي شامل پرداخت مواد خوراكي برای موارد گوناگون از طرف دولت است.

در دوران هخامنشی رسيدهايی هم در ازاي دريافت كالا يا مواد غذايي داده ميشد. چون هنوز پول و سكه به طور گسترده استفاده نميشد. با وجود اينکه در آن زمان، تازه داريوش سيستم پولي را به وجود آورده بود و هنوز سيستم تبادلي بيشتر از طريق مواد غذايي انجام ميشد.

برخی از متنها دارای نگاره های در باره پرداختهای دينی است. ازبرخی متنها معلوم میشود كالايي كه برای يك خدا داده ميشد، بعد از اجراي مراسم به كارگران تحويل داده ميشد تا آن را مصرف كنند. مراسمي به نام « لن» وجود داشته است.
چگونگي اين مراسم مذهبي را دقيقا نميدانيم اما ظاهرا مراسم مسح مسيحيان از آن اقتباس شده است. نام خدا چون اهورامزدا، ميترا، نريوسنگ و سپندارمد هم در اين سنگ نگاره ها به چشم ميخورد. اين نشان از يکتا پرستی ايرانيان دارد.

با همه قدمت و جايگاهی که ايزدبانو آناهيتا در افكار ايرانيان داشته نامي برده نشده اما پرداختهايی برای آب، رود و كوه مقدس وجود دارد كه شايد با اين ايزد بانو بيارتباط نباشد.

اثر مُهری روی يكي از اين گل نوشته ها وجود دارد كه كهنترين اثر مُهر هخامنشي در جهان محسوب ميشود. اين اثر مُهر متعلق به سال 500 پيش از ميلاد يا سال بيست و دوم داريوش است و خود مُهر متعلق به كورش اول، پدربزرگ كورش بزرگ، يعني مربوط به سده هفتم پيش از ميلاد است.
اين مهر نقش سواری است نيزه به دست و پيادهای كه نيزهای از کنار بدنش رد شده و كمان شكستهای در دست دارد. كورش اول در اين مهر خود را چنين معرفي ميكند: «كورش، پسر چيش پش، پادشاه شهر انشان». يعني در زمان داريوش هنوز از مهرهای خيلي قديمی، مربوط به پادشاه چند نسل قبل استفاده میشده است.
كاربرد مهرها همانند امروز برای رسميت بخشيدن به "گواه نوشته ها" اسناد بوده است.

در ميان اين گل نوشته ها يك نمونه قلم نگارش خط ميخي نيز دیده می شود. اين قلم به تازگی از حفاریهای «تل بندو» در فارس پيدا شده و ظاهرا براي نوشتن خط پروتو ايلامي (= ايلامي متقدم) بوده است نه خط ميخي فارسي باستان.
اما به هر حال، بهترين نمونه هاي است كه از يك قلم نوشتاری قديمي در دست است .

گل نوشته ها نشان می دهند که گروههايی دستمزد می گرفته اند که شامل:
مواجب مادران، مواجب سفر، مواجب حيوانات، مواجب كارگران و متنهاي محاسبات است.

مادراني كه ظاهرا كارمند دولت بودند و در شهرهای فارس، يعنی پارس قديم، كار میكردند از طرف دولت حق فرزند يا مواجب ويژهای دريافت ميكردند. بررسي حقوق و دستمزدها نشان میدهد كه در بعضي موارد، حتي با شغل برابر، زنان سه برابر مردان حقوق ميگرفتند. مواجب سفر بخشي به مسافراني كه از شهرهاي مختلفي چون قندهار، هند، سارد، مصر، شوش، كرمان و... آمده بودند، داده ميشد و بخشي به پيكهای پيشتاز تعلق ميگرفت. اين نشان می دهدکه قديميترين پرداخت سيستم پست جهان در اين سنگ نوشته يا گل نوشته ها نگاشته شده است. پيكهای پيشتاز كه در ايلامي «پيَّردَزيش» خوانده شدهاند، پيامها را به سرعت در طول جادههای امپراتوری حمل ميكردند و اين قديميترين و سريعترين سيستم پستي جهان بوده كه داريوش آن را بنيان نهاده بود.

برخي لوحها جنبه برچسب كالا داشته كه با خود كالا فرستاده ميشده است. بعضي از متنها هم به متنهای محاسبات معروف اند.
اين متنها سالانه اند و گزارش پرداختها، برداشتها و ذخيره سال آينده را در بردارند. اين متنها درست مانند متنهاي حسابرسي امروزي جدولبندي شدهاند و خطوط جدولها روي الواح نمايان است.

متنهاي محاسباتي از رياضيات بسيار پيشرفتهای برخوردارند و برای مطالعه آنها بايد علاوه بر ايلامی، بر رياضی نيز مسلط بود.
روي بيشتر گل نوشته ها به ويژه نگاره های محاسباتي، نوشته ها يا علايمی به چشم ميخورد به خط آرامي كه با مركب نوشته شده و نشان ميدهد از روی اين متنها، آرشيو ديگری تهيه میشد كه روی پوست يا چرم به زبان و خط آرامي نوشته ميشد و جاي ديگري نگهداري ميشد. روی بعضی گل نوشته ها فقط علامتی مبنی بر نسخه برداری به چشم ميخورد و روي برخي ديگر، كاملا به آرامي نوشته شده «نسخ»، يعني «نسخه برداري شد.

آرشيوها به اين دليل بوده كه اگر مدارك اصلی از بين رفت، نسخهای از آن موجود باشد. تعدادی از منابع اصلی اين كار نيز شامل پژوهشهايي كه دانشگاه شيكاگو روي اين الواح انجام داده، به خصوص كتابهايي كه در مورد نقش مهرها تهيه كرده، به نمايش درآمده است.
مركز مطالعات هخامنشي موزه ملي ايران جدولي از همه هجاهايی كه در كتيبه های باروی دوره هخامنشي به كار رفته تهيه كرده است. اما به درستي نميتوان تعداد هجاهای خط ايلامی را مشخص كرد. چون ممكن است برای يك شكل چند صورت مختلف وجود داشته باشد. همچنين در دوره های متفاوت ايلامی، شكل هجاها فرق ميكند.

گل نوشته های خرد شده ای هم درميان اين يافته ها هست که تعدادشان هم بيشتر شده و به 35 هزار میرسد.
اين قطعات غالبا ناخوانا هستند و مثل پازل بزرگي ميمانند كه برای مطالعه بايد قطعات مربوطه را پيدا كرد و به هم چسباند.
همچنين قطعاتي سفالي در اين مجموعه پيدا شده است كه نشان ميدهد اين گل نوشته ها و برگ ها در كوزههای سفالي نگهداري ميشده اند.

در اين نمايشگاه، ريسمانهای سوخته، يك نمونه گره و يك تارموی انسان هم به چشم ميخورد كه از داخل کوزه ها و گل نوشته ها به دست آمده اند. ريسمانها و گره به دليل آتش سوزی تخت جمشيد به دست اسكندر سوخته اند و تارموي به دست آمده به رنگ سفيد است.
به اين ترتيب، ميتوانستند نگارها را در جايی برای آرشيو آويزان كنند. معمولا سمت چپ نگاره ها سطح صافي بوده كه جاي انگشت شست دست چپ است. چون به هنگام نگارش برگ را معمولا در دست چپ نگه ميداشتند و از چپ به راست هم مينوشتند.
در همين قسمت، نگاره مُهر ميشده و در واقع رسميت پيدا ميكرده است.

تمامی اين نگاره ها مشابه فاكتورهای امروزی است. واحدهاي وزنd آن دوره كه براd پرداخت كالاها به كار رفته، از اين الواح شناخته ميشود که «بر» واحد وزنی جامدات و «مَّريش» واحد وزنی مايعات است.

در بعضي متنها، اسم منشي يا دبيري كه متن را نوشته، پايين متن اضافه شده است. ظاهرا آنها كه اسم دارند، شخص معروفي بودند كه جايگاه خاص اداری داشتند و وقتی نام خود را پايين متن ميگذاشتند، ميخواستند همه بدانند او چه كسي است. اما آن سازمان عريض و طويل اداری و اقتصادي چگونه اداره ميشد.

دراين کشور پهناور سازمان پرداختهای مواد غذايی به عنوان پول برای مصارف مختلف، زير نظر شخصی اداره ميشد به نام «پَرنَكَه» كه عموی داريوش بود. او معاونهايی داشت و اين معاونها خود زيردستانی داشتند كه مقدار مواجب مناطق مختلف را تعيين ميكردند. مناطق مختلف مسئولان متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند كه كالاها را حمل ميكردند و به مناطق تحويل ميدادند و كساني هم بودند كه كالاها را تحويل ميگرفتند. تمام اينها عضو يك سازمان بسيار منظم و دقيق و برنامهريزی شده پرداختهای حقوقی به آدمهای مختلف بودند.

در سنگ نگاره ها و خشت نگاره ها، از آدمها به عنوان آدمهای آزاد اسم برده شده كه كار میكنند و حقوق ميگيرند
كاملا هم زير نظر هستند، نه از نظر امنيتي و حفاظتي، از اين نظر كه بدانند هر كس چقدر كار كرده و چقدر بايد حقوق بگيرد تا مبادا حقوقش كم شود يا به تعويق بيفتد. وضعيت حقوقها هم نشان ميدهد دستمزد در بعضي موارد خيلي بالا بوده است. اما از اسير يا برده يا زنداني براي كارها استفاده نميكردند.

ممكن است زندانيانی داشته اند اما از آنها برای كارهاي ساختماني بهره كشي نميكردند. هنرمندان را به اين منظور دعوت میكردند و هنرمندان طبق قراردادهايی كار ميكردند. مدارك مختلفی هم در اين مورد وجود دارد.
مانند دعوتنامه های كه ساتراپ مصر برای هنرمندان مصری نوشته بود.
در متنهاي خزانه هم نام هنرمندان، مليت آنان، كار و ميزان دستمزدشان ثبت است.



با سپاس از مجله هنر
برگرفته از سایت ( فیلتر شده ) زیر:
http://iranazade.blogfa.com/

این مطلب به تاریخ آدینه ناهید شید 9 بهمن ماه شاهنشاهی برابر یا
9بهمن ماه 1388شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

استدعا میکنم هر ایرانی را که میشناسید برایش ارسال کنید - فراخوان برای خلیج فارس

استدعا می‏کنم هر ایرانی را که می‏شناسید،برایش ارسال نمایید- خلیج فارس

سرانجام اعتراض به نام مجهول برای خلیج فارس»درگوگل‏ارتGoogle Earth، تابامداد روزجمعه ۹۵۰هزارامضا رسیده است. یعنی بعد از هشت‏ماه حالا دیگر فقط ۵۰۰۰۰امضا کم داریم ! بی‏شک ماایرانی‏هامردمان عجيبی هستيم؛ از يک سوعرب‏ستيزترين ملتِ گيتی هستيم وازطرف ديگر، گذرنامه‏های تک‏تک‏مان ممهور است به مُهرسفارت امارات متحده‏عربی درجوانی و عربستان سعودی در پیری ازآن طرف دم زدن از وطن‏پرستی وتمدن دوهزاروپانصدساله‏مان گوش فلک راکر کرده، و از اين طرف به‏سختی توان گردآوریِ يک‏ميليون امضا برای جلوگيری از تغيير نام خليج‏فارس را داريم؛ و در همان حال به‏ راحتی یک‏ميليون پيامک دردو ساعت برای عادل فردوسی‏پوروبرنامه‏اش می‏فرستيم. واقعاً مسامحه‏کار و بی‏خیال شده‏ایم. اگر کسی را سراغ دارید که هنوز
>
این اعتراض را امضا نکرده، برای جمع کردنِ این پنجاه‏هزار امضای باقی‏مانده این نشانی و ضرورت و اهمیتِ این کار را به اویادآور شوید
>

>
http://www.petition online.com/ sos۰۲۰۸۲/petition.html
>

>
استدعا می‏کنم هر ایرانی را که می‏شناسید،برایش ارسال نمایید.

این مطلب به تاریخ2 بهمن ما2568ه شاهنشاهی برابر با

2بهمن ماه1388 شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

گاهشمار (تقویم) و مناسبت های روزهای اعیاد و سوگواری های ایرانی بطور فهرست وار

گاهشمار (تقویم) ایرانی و مناسبت های روزهای اعیاد و سوگواری های ایرانی
* ( ما ایرانیان خوشبختانه چیزی به نام سوگواری نداریم)
از فروردین ماه تا آخرین روز سال بطور فهرست وار:
بنا به نوشته خیلی خوب دوستمان داریوش در دیدگاه هایم آنرا اینجا نیز برایتان مینویسم با تشکر از داریوش عزیز:


در ایران کهن نیاکان ما برآن باور بوده اند که شادی یگانه راه خوش بختی است و امروزه روان شناسان بدین باور رسیده اند

از آن روی هر روز 30روزه ماه های سال با یک نام خوانده می شود.


ماه ها هم برای خود نامی داشته اند از نام روزها . بنابراین در هر ماه یک روز نامش با نام آن ماه یکسان می شده است که این همترازی همایون را به فال نیک گرفته و به جشن و سادی می پرداخته اند . واپسین روز هفته (آدینه) را هم جشن می گرفته اند . این جدا از جشنهای بزرگی مانند نوروز و سده و چهارشنبه سوری بوده. در ایران کهن هر ماه سی روز بوده و زین رو هم روزها گاه 5 روز با گاه شمار امروز دگرینگی ( اختلاف ) دارد.


در ایران کهن سوگواری جای نداشته و برای پاس داشت و نکو داشت مرده ها به شیوه های گوناگون گرامی داشت و یاد کردی برگزار می کردند . این چنین است سو و شون که در سوگواری سیاوش است و هم امروز هم جا هائی بدان می پردازند.

گاه شمار:

فروردین:

1 فروردین = عید نوروز باستانی - روز زمین
6 فروردین= روز تولد زردشت
13 فروردین= سیزده نوروز (سیزده بدر)
19فروردین = فروردین گان / سالروز درگذشت صادق هدایت در سال 1330 در سن 48 سالگی در فرانسه  

اردیبهشت:

2 اردیبهشت= جشن اردیبهشتگان برابر با سوم اردیبهشت باستانی
9اردیبهشت= روز جهانی رقص
10 اردیبهشت= روز خلیج فارس
11اردیبهشت = روز جهانی کارگر
12 اردیبهشت = سالروز وفات دکتر حسابی ( دانشمند معاصر ایرانی ) در سال 1372 شمسی تحمیلی
16 امرداد= روز بقتل رسیدن فریدون فرخزاد (یادش گرامی باد)
19اردیبهشت=  سحرگاه 19 اردیبهشت 1389 روز اعدام فرزاد کمانگر روز معلم
25 اردیبهشت= روز فردوسی بزرگ
28 اردیبهشت= روز بزرگداشت خیام بزرگ


خرداد:
6 خرداد= جشن خردادگان
22 خرداد= روز جنبش سبز در ایران (واقعه بعد از سال 88)


تیر:
6 تیر= جشن نیلوفر
9 تیر= زاد روز بابک خرم دین دلاور مرد ایرانیان
13 تیر= جشن تیرگان
15 تیر= جشن خام خواری
28 تیر= زاد روز بانوی گرامی چکامه ایران سیمین بهبهانی

مرداد:
4 مرداد= سالروز وفات رضا شاه بزرگ
5 امرداد= سالروز فوت محمد رضا شاه پهلوی
14 امرداد سالگرد مشروطیت 
15- امرداد سالروز قتل اسلامی دکتر شاپور بختیار و دستیارش سروش کتیبه
16 امرداد سالروز کشته شدن فرخزاد در سال 1371 خورشیدی تحمیلی در شهر برن آلمان در منزلش با ضربات متعدد چاقو
28مرداد= روز ننگین آتش زدن سینما رکس آبادان توسط خامنه ای کثیف بی غیرت بی وطن
30امرداد = شهریورگان برابر با چهارم شهریور باستانی

شهریور:

1 شهریور= زاد روز پور سینا - سالروز درگذشت استاد دکتر پرویز خانلری ( برزگمرد ادبیات پارسی (معاصر) ایران) / او از نخستین دانش آموختگان معاصر فرهنگ و ادب سرزمین ایران است.
3 شهریور= سالروز ورود نیروهای دو استعمار گر پیر یعنی روسیه و انگلیس در شهریور سال 1320 به بهانه واهی حضور مشاوران نظامی آلمان در ایران است. 
4 شهریور= شهریورگان
5 شهریور زاد روز تولد رازی – زاد روز دارو سازی
13 شهریور= روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
15 شهریور= روز جشن شهریور بازار
24 شهریور= روز جهانی مردم سالاری
25 شهریور= سالروز تبعید ابرمرد تاریخ معاصر ایران رضا شاه بزرگ
30 شهریور= روز جهانی صلح
31 شهریور= سالروز دست درازی عراق به خاک اهورائی ایران


مهر:

1 مهر= جشن میترا کانا – روز دانش آموز
8 مهر= بزرگداشت مولانا جلال الدین رومی
16 مهر= جشن مهرگان – روز جهانی کودک
18 مهر= برابر با 10 اکتبر روز جهانی مبارزه با علیه مجارات اعدام.
20 مهر= روز بزرگداشت حافظ
21 مهر= پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک ماردوش
28 مهر= زاد روز ستارخان سردار ملی
30 مهر= زاد روز تولد سردار دلیر ایرانی نادرشاه افشار


آبان:

4 آبان = جشن آبانگان برابر با دهمین روز آبان باستانی
8آبان= روز فرمان آزادی کوروش بزرگ و حقوق بشر



آذر:
3آذر = جشن آذرگان
4 آذر= روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
9 آذر= روز برگشت سه جزیره ایران بزرگ پارسی به آغوش مام نازنین میهن گرامی باد:

سه میان آبی : تنب بزرگ / تنب کوچک و ابو موسا:

در سال 1350 شمسی تحمیلی که از سرزمینهای میان آبی (جزایر) بزرگ هرمز کهن پارسی در دریای همیشه پارس است به مام میهن برگشت.

11 آذر= روز جهانی آزادی بردگان
19 آذر روز جهانی حقوق بشر
21 آذر= روز رهائی آذربائیجان و بازگشت استان آذربائیجان به میهن ایران عزیز
29آذر= روز وفات ميرزا حسن رشديه يكي از بزرگترين بنيانگزاران فرهنگ در ايران
30 آذر= زاد روز میترا یا مهر (زایش خورشید)
30 آذر تاریخ جشن باستانی یلدا را که یاد آور زایش میترا در افسانه های کهن ایرانی است

دی:

1 دی= جشن زایش خورشید
دومین روز دی = اورمزد برابر با نخستین روز دی ماه باستانی
5دی ماه= روز درگذشت اشو زردشت اسپنتمان
7دی = روز زبان پارسی
8 دی= دومین جشن دیگان
9دی ماه = دی به آذر برابر 8دی ماه باستانی
15 دی= سومین جشن دیگان
16 دی= جشن درفش ها
17دی ماه = روز برداشتن حجاب و کشف حجاب بدست رضا شاه بزرگ / دی بدین برابر با 23دی ماه باستانی
20 دی= روز کشته شدن امیر کبیر
23 دی= چهارمین جشن دیگان
29دی = روز زن برابر با پنجم اسپند باستانی


بهمن:

1 بهمن= زاد روز فردوسی طوسی
دوم بهمن= روز و جشن بهمنگان
سوم بهمن = روز تولد ندا آقا سلطان روز تولد مبارزات مردم ایران علیه ستم و جور و تبهکاری های دولت
4 بهمن= آغاز پادشاهی کوروش بزرگ
10 بهمن= جشن سده
15 بهمن= جشن میانه زمستان
24بهمن = سالروز فروغ فرخزاد
29= جشن بزرگ سپندار مذگان که ولنتاین یکسره برتافته از این مهرورزی است.

اسفند:
1 اسفند= روز جهانی عدالت اجتماعی
2اسفند= روز جهانی زبان ملی میهنی (زبان مادری)
3 اسفند= روز کودتای سوم اسفند بوسیله رضا شاه بزرگ بر علیه پادشاهان جبار و خودکامه قاجار
5 اسفند= جشن اسفندگان – گرامیداشت زنان
14 اسفند = سالروز درگذشت کوروش بزرگ و روز درگذشت محمد مصدق
15 اسفند= روز درختکاری
17 اسفند= روز جهانی زن
20اسفند= روز كشته شدن احمد كسروي بدست برادران امامي جلادان بي خرد فدائيان اسلام به سركردگي نواب صفوي
(سال 1324) 
21 اسفند= روز جهانی آزادی گفتار
24 اسفند= جشن چهارشنبه سوری (آخرین چهارشنبه سال) / این روز هر سال یکی نیست – روز تولد رضا شاه بزرگ/
/سالگرد پایان سرایش شاهنامه
25 اسفند= زادروز تولد پروین اعتصامی
29اسفند= روز نفت
در اسپند ماه 5روز پایانی را پنجه خوانده اند و به جشن و سرور می پرداخته اند.

*** در تکمیل متن بالا روزهای ایرانی را از نوشته داریوش در دیدگاههایم برایتان اینجا مینویسم بازهم با تشکر از دوستمان داریوش
نام روزهای ایرانی:
- اور مزد - وهمن (بهمن ) - اردیبهشت - شهریور - سپندار مذ - خورداد - امرداد - دی به آذر - آذر - ابان - خورشید - ماه - تیر - گوش - دی به مهر - مهر - سروش - رشن - فروردین - ورهام ( بهرام ) - رام - ماد ( گواد ) - دی به دین - دین - ارد - اشتاد - آسمان - زامیاد - مانتره سپند - انارم .
یاد آوری کنم که این گاهشمار (تقویم) شاید ناقص است دوستان لطف کنند و بنا بر اطلاعاتشان آنرا تکمیل کنند.
**درضمن طبق یادآوری دوستمان داریوش ما در ایران سوگواری نداریم و تماما" روزهای ایرانیان جشن و سرور و شادمانی است

این مطلب به تاریخ25 دی ماه2568 شاهنشاهی برابر با
25دی ماه 1388شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

17 دی ماه روز بزرگداشت برداشتن و کشف حجاب توسط رضا شاه بزرگ



عکس اولین روزهای برداشتن و کشف حجاب توسط رضاشاه بزرگ در ایران







چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود

به اميد اين که زن ايرانی با برداشتن حجاب خود در خيابان ها و تظاهرات در روز 17 ديماه همين سال بزرگترين اعتراض بانوان در جهان را رقم بزند...

آنچه در زير می خوانيد از درون ايران می آيد..



لطفا در صفحه فیس بوک خودتان بگذارید؛ باید منتظری و موسوی را رها کرد بی بی سی . صدای امریکا می خواهند اینها را حقنه کنند باید ما به تاریخ و ارزش های ملی خودمان بپردازیم .

بانوان ایرانی به 17 دیماه 1314، روز آزادی بانوان ايرانی می بالند، و نیازی به 8 مارس روز جهانی زن ندارند.

تحریف کنندگان تاریخ بدانند، بنیانگذار ایران نوین بر اساس نوشته ها و خاطرات افراد، بسياری و به شهادت تاريخ، خیلی پیش از اینکه به ترکیه برود تصمیم به آزادی زنان ایران داشت یعنی از سال 1307. ولی شوربختانه عده ای ناجوانمرد نگذاشتند آنچه ما خود داریم قدرش را بدانیم ، اگر قدر دانسته و انصاف داشتيم امروز به این درد مبتلا نشده بوديم.

آنها حتی شاعر زن ایرانی پروین اعتصامی را سانسور کردند و دم از وای آزادی و وای دمکراسی و وای سانسور و وای اسلاما می زدنند و امروز همه چیز عیان شده است، آغاز شعر پروین با الهام از بیانات رضا شاه بزرگ می باشد،



رضا شاه بزرگ فرمود : مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمی آمدند،



و پروین نوشته :



زن در ایران، پیـش از این گویی که ایرانی نبود



امروز دیگر زمان تحریف تاریخ نیست، آنچه پادشاهان پهلوی در مورد بانوان ايران انجام دادند، با سی سال سنگسار و اعدام پس گرفتنی نبوده و نيست. مصدق السلطنه در سال 1323 گفته بود برداشتن حجاب از سر یک عده پیر زن چه فایده ای داشته، اما او نمی دانست که جهان پیشرفت می کند و روزی مشخص می شود که در سال 1317 زمانی که دانشگاه تهران افتتاح شده چندین صد دانشجوی زن را در رشته های مختلف پذیرفت، از رشته پزشکی و دندان پزشکی تا رشته های دیگر . اگر زنان ایران آزاد نمی شدند هرگز خواب دانشگاه را نمی دیدند همانگونه که پروین نوشته :



در دبستان فضیـــلت، زن دبستـــــــانی نبود



و آنهایی که قصد دارند با تحريف تاريخ رضا شاه را تخطئه کرده و مدعی شوند بزور حجاب را برداشته و خواست زنان ایران نبوده، به این قسمت شعر پروین توجه کنند:



خسروا، دست تـــــوانای تــــو، آسان کـــــرد کار ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود

شه ‌نمی‌شد گر‌در این گمگشتـــه کشتی‌ناخدای ســــــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود



این است پاسخ خاینین به ایران به مردم ایران و زنان ایران، از مصدق السلطنه گرفته تا حزب توده و مجاهد خلق ، جبهه ملی

«شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده­اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه­ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده­ی نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید.»

این دیده پادشاهان پهلوی بود و جبهه خائنین از جبهه خیانت ملی تا حزب توده یعنی اتحاد نامقدس سرخ و سیاه زنان ایرانی را موجود درجه دو می پنداشتند، چرا همه را به گردن ملاها بیاندازیم اینان عادت کرده اند خودشان کارشان را می کنند و پشت سر کسان دیگر پنهان می شوند، امروز دیگر چرا باید به حرفشان توجه کرد ؟

به یاد داریم که می گفتند پادشاه ایران نگذاشتد کتاب این و یا آن آزاد باشد تا ما و مردم ایران آنرا بخوانیم، سی سال است که کتاب آقای منتظری آزاد است یعنی تا بحال کمونیست های بی پدر شده که در فراق او می گریند و دریافت کننده جایزه صلح نوبل شیرین عبادی که او را پدر خود می خواند و پاسداران و بازجویان قبلی از احکام اعدام و سنگسار در کتاب منتظری بی خبرند و او را پاس میدارند؟ این شیون آنها تحت پوشش حقوق بشر خوابی دیگر است که اربابان جزيره نشين از جمله حرامزاده بادام فروش مشهور جیمی کارتر سی سال پیش برای مردم ایران دیده بود.

چند نکته از آقای منتظری می گذارم تا سی سال دیگر شیرین عبادی، محسن سازگارا، اکبر گنجی، کدیور نگویند که آزادی نبود و ما نمی دانستیم و علی رصا نوری زاده نگوید که جوان بودم گولمان زدند.



« مساله 3169- مرد زناكار محصن را براي سنگسار شدن تا كمر، و زن را تا نزديكي سينه در گودالي دفن مينمايند.



سوال و جواب در وبسایت منتظری:



سوال: می خواستم بدانم كه آيا حكم مرتد اعدام
است . اگر هست چرا؟ آيا حكم مرگ و اعدام در مورد مرتد متعلق به زمان خاصي نبوده است ؟



جواب منتظری: حكم مرتد يعني كسي كه با يقين به حقانيت اسلام ، از روي عناد
و لجاجت يا انگيزه هاي ديگر، آن را عملا انكار ميكند و درصدد مبارزه با آن برمي آيد اعدام است .



منبع وبسایت منتظری
:



تاریخ را آنگونه که بوده بخوانیم در روز 17 دی ماه 1314 چه گذشت و پروین اعتصامی چی سرود برای جنین روزی و برای ثبت آن در تاریخ »










رضا شاه پهلوی در 17 دی ماه 1314 کشف حجاب را رسما اعلام کرد و در مراسمی که در جشن پایان تحصیلی دختران در دانش سرای مقدماتی تهران بر گزار شد چنین سخن گفت:













«بی نهایت مسرورم که می بینم خانم ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی برده­اند،

همانطور که خانم تربیــت اشاره نمودند، زنهای این کشـــــــور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمی توانستند استعــــداد و لیـــاقت ذاتی خود را بــروز دهند بلکه باید بگویم که نمی توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بلاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می رونـــد علاوه بر امتیـــاز برجستـــه مادری که دارا می باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره مند گردند.

مــــا نباید از نظر دور بــداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمی­آمد یعنی نصف قوای عامله ی مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه از زنها برداشته نمی شد مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمی آمدند، خیلی جای تاسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زنها برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق در مضیقه می افتاد و در آن موقع سرشماری می کردند و می خواستند تامین آذوقه نمایند.

من میل به تظاهر ندارم و نمی خواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمی خواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید.

من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم.

ولی هیچ نباید غفلت نمایند که مملکت محتاج به فعالیت و کار است و باید روز بروز بیشتر و بهتر برای سعادت و نیک بختی مردم قدم برداشته شود.

شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده­اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه­ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده­ی نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید.»



سعادت آتیه در دست شماست








بر اساس بخشی از سخنان رضا شاه، پروین اعتصامی شعر گنج عفت « زن در ایران » را سروده است و اگر دقت کنید شروع این سروده با بخشی از سخنان رضا شاه آغاز می شود.



زن در ایران، پیـش از این گویی که ایرانی نبود پیــــشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشــــــانی نبود

زندگی و ‌مــــرگش اندر کنج عزلت‌ می‌گذشت زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زندانی نبود

کس چو زن، انـــدر سیاهی قرنها منـــزل نکرد کس چو زن، در معبــد سالوس قــربانی نبود

در عدالتخانـــــه‌ی انصاف، زن شاهـــد نداشت در دبستان فضیـــلت، زن دبستـــــــانی نبود

دادخواهیهـــــای زن می‌مانــد عمری بی‌جواب آشکارا بـــــــود این بیــــــداد، پنهـــــــانی نبود

بس کســـان را جامه و چوب شبانی بود، لیک در نهــــــــادِ جمله گـــرگی بود، چــوپانی نبود

از بــــــرای زن به میــــــدا ن فــــراخِ زنــــــــدگی ســرنوشت و قسمتی، جز تنگ میــدانی نبود

نـــــور دانـش را زچشم زن نهـــان می‌داشتند این نـــــدانستن ز پستی و گرانجـــــــانی نبود

زن کجــا بافنــده می‌شــد بی‌نخ و دوک هنـــر خـــــــرمن و حاصل نبـــود آنجا که دهقانی نبود

میـــوه‌های دکّـــه‌ی دانش فراوان بــــود ، لیک بهــــــــر زن هــــرگز نصیبی زین فـــــراوانی نبود

در قفـــــــس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان در گلستــــان، نام از این مـــــرغ گلستانی نبود

بهـــــــر زن، تقلیـــد تیه فتنه و چـــــاه بلاست زیـــــــرک آن زن کاو رهش این راه ظلمانی نبود

آب و رنـــگ از علم می‌بایست شــــرط برتری بـــــــــا زمـــــــرّد یاره و لعل بـــــــدخشانی نبود

جلوه‌ی‌صد‌‌پرنیان ،‌ چون‌یک قبای‌ساده نـیست عـزت از شایستگی بود، از هوســــــرانی نبود

ارزش پوشنده، کفش و‌ جامــــــه را‌ ارزنده کرد قــــدر و پستی، با گـــرانی و بـــــه ارزانی نبود

ســــادگی و پاکی و پرهیز، یک یک گــــوهرند گــــــوهر تابنـــــده، تنهـــــا گوهـــــر کانی نبود

از زر و زیور چه سود آنجا که نــــادان است زن زیـــــــور و زر، پــــرده‌پـــــوشِ عیب نادانی نبود

عیب‌ها را جامه‌ی پرهیز پوشانده‌ست و بــس جامـــــــه‌ی عجب و هـــ وا، بهتر ز عریانی نبود

زن سبکساری نبیند تا گـرانسنگ است و پاک پـــــاک را آسیبی از آلــــــوده دامـــــــانی نبود

زن چو گنجور است‌و عفت،گنج و حرص‌و ‌آز،دزد وای اگـــــــر آگـــــه از آیین نگهبــــــــــانی نبود

اهـــرمن بر سفره‌ی تقو ی نمی‌شد میهمــــان زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود

پا بــــــه راه راست بایــــد داشت، کاندر راه کج تـــــوشه‌ای و رهنمـودی، جــــز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود

خسروا، دست تـــــوانای تــــو، آسان کــــرد کار ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود

شه‌نمی‌شد گر‌در این گمگشتـــه کشتی‌ناخدای ســــــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود

بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقــل دید مهــــــر رخشان را نشایـــــد گفت نــورانی نبود

« پروین اعتصامی»





منبع:

سایت بیداری



فرتورهای اولین روزهای برداشتن و کشف حجاب توسط رضا شاه بزرگ در ایران: